پارت دوم

داشتم میرفتم سرم تو گوشی بود که یهو با خوردن سرم تو شکم چاق یه نفر سرمو بالا اوردم پسره شبیه این قلدرا بود اره درست حدس زدم اون واقعا قلدر بود
قلدره:  هوی هرز*ه جلوی چشاتو نگاه کن
که یهو دستاشو تو موهام رفت و داشت موهامو میکشید و سرم داد میزد بچه ها دورم جمع شده بودند بغض کرده بودم و داشتم دعا می کردم اتفاقی بیوفته از درد موهام و بغض تو گلوم نمی تونستم حرفی بزنم که یهو یه پسره از راه رسید چشمام از درد بسته بودند نفهمیدم کی بود که چشما باز کردم پسره رو دیدم که داشنت اون عوض رو میزد پشتش به من بود با مشتی که اون عوضی کثافت به اون پسر زد نگرانش شدم رفتم ببینم کیه که با قیافه تهیونگ مواجه شدم  نمی تونستم ببینم که تهیونگ بخوازر من اسیب دیده پس با پام زدم صورتش که پخش زمین شد سریع نشستم و تو صورت تهیونگ زل زدم اشکام سرازیر شد هم ترسیده بودم هم نگران تهیونگ بودم که منو تو اغوشگرمش گرفت
تهیونگ:  حالت خوبه؟  گریه نکن ات من پیشتم
ات:  *گریه*تهیونگ حالت خوبه؟*نگران*
تهیونگ:  من خوبم نظرت چیه بریم پیش دکتر که لب خونیم رو ضدعفونی کنی؟
ات بدون هیچ حرفی سری تکون داد دست تهیونگ رو گرفت و کشید تو راه تهیونگ رو بغل کرد  و ازش تشکر کرد و گفت:
ات: تهیونگ مرسی میشه به جین هیچی نگی که دیگه خودت میدونی قراره چه اتفاقی بیوفته
تهیونگ با یه دستش دور کمر ات رو گرفت و اونو به خودش نزدیک کرد و با اون یکی دستش سر ات رو نوازش کرد و گفت:
تهیونگ:  باشه توهم اینقدر سر به هوا نباش اگه من نمی رسیدم دیگه نمی دونم چه انفاقی برات میوفتاد
ات تهیونگ رو محکم تر بغل کرد و گفت:
ات: دوست دارم *ذوق*
تهیونگ:  منظور؟
ات سرشو پایین انداخت و به سمت اتاق دکتر رفتن
ویو ات
یه لحضه یه جرقه از عشق تو دلم روشن شد خجالت کشیدم و سمت اتاق دکتر رفتیم دکتر مدرسه خودش نبود البته ما صداش نمی کنیم دکتر ما میگیم اقای هون ووک
وقتی دیدم نیست وسایل کمک های اولیه (درست گفتم؟) رو برداشتم تهیونگ روی تخت نشسته بود و داشت دکمه هاشو باز میکرد
ات:  چیکار میکنی؟
تهیونگ:  هیچی وقتی افتادم روش اون یه مشت بهم زد احساس میکنم بدنم زخم شده
ویو خودم
ات بدو بدو له سمت تهیونگ رفت و خودش دکمه های تهیونگ رو باز میکرد(بچه ها تهیونگ از قبل روی ات کراش داشته) تهیونگ به ات نگاه میکرد و بیشتر اتیش قلبش گُر میگرفت دستاشو به سمت موهای ات برد و نوازش کرد ات هم داست از خجالت اب میشد دکمه های تهیونگ رو باز کرد زیر پوش سکسـ*ی تور تهیونگ که عضلات بدنش رو به نمایش میزاشت دید  زیر پوش تهیونگ رو بالا داد که تهیونگ گفت

بقیش تو کامنتا
دیدگاه ها (۱۷)

سلام می خواستم زودتر سال نو رو تبریک بگمولی گفتم زمانی که سا...

پارت 3

پارت 1

گزارش می کنین فکر کردین من کم میارم

ادامه پارت ۷

دوست پسر دمدمی مزاج

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط